98 تعالى است. اگر سالك در سلوك الى الله، خواستههاى نفسانى را بجويد، سلوكش الىالله نيست، و از بيت نفس خود خارج نشده، بلكه مسافر در جوف بيت است؛ از گوشهاى به گوشهاى و از زوايهاى به زاويهاى و از نفس به نفس. 1
آيت الله جوادى آملى مىگويد:
عبادى بودن يك وظيفه، به اعتبار قصد قربت آن است، ازاينرو در حقيقت آن، تقرّب معتبر است. عمره نيز از آن جهت كه عبادت است حتماً با تقرب آميخته است، و تقرّب و قربت بنده به ساحت مولا كه حقيقت نيت نيز همان است، بدون انبعاث روح و سير ملكوتى و مهاجرت معنوى و بدون سفر درونى حاصل نمىشود. تعيينكننده مدارج اين سير و سفر، معرفت و همت سالك و ناسك است. با توجه به نكتهاى كه درباره حقيقت نيت و قصد تقرّب بيان شد، صرف تصوّر اينكه «براى خداوند حج يا عمره انجام مىدهم» هرگز مصداق تقرّب نيست؛ بلكه تا هنگامى كه حجگزار و معتمر [عمرهگزار] در همه سنت و سيرت خود، به اخلاق الهى متخلق نباشد و هدف نهايى خود را در شئون زندگى، نيل به رضا و لقاى خدا نداند، در غفلت است و مهاجرتى نكرده است. 2
حكايت
مردى نزد صاحبدلى آمد و ادب به جا آورد و نزد او بنشست. در خاطرش سؤالى بود كه بايد از شيخ مىپرسيد. از شيخ اجازت خواست و پرسيد: اى شيخ! آيا شود كه يكى از اينجا به روزى يا لحظهاى به كعبه رود؟ شيخ گفت: بلى، مىشود. اما اين، چندان عجب و كرامت نباشد؛ كه باد را نيز اين كرامت هست و به يك روز و به يك