94 آغاز كن.
در ميقاتى، نيت مىكنى و حج آغاز مىكنى. يعنى آنچه را آغاز كردهاى، احساس مىكنى، بدان آگاهى، مىفهمى چه مىكنى. نيت به تو درس آگاهى از كارهايت را مىآموزد. جامهات را از تن مىريزى، خود را مىتكانى، عريان مىشوى و جامه احرام مىپوشى؛ يعنى اينك من، اى خدا، نه ديگر بَردۀ نمرود، بنده طاغوت، كه در هيئت ابراهيم(ع)، نه در جامه زر و زور و تزوير، كه در قامت انسان، در جامهاى كه فردا بايد به ديدارت از خاك برخيزم. آگاهم به سرشت خويش كه هيچم، و بندۀ تو شدهام. به سرنوشت نهايى حيات خويش تا بدينجا آگاهى دارم، آنچه تقدير بر آدمى نوشته است. من خود، اكنون انتخاب مىكنم، آن را تمرين مىكنم.
و تو اكنون مىخواهى از فرديت و خودگرايى به درآيى و به مردم بپيوندى. بايد نيت كنى، تا خودآگاه باشى، تا بدانى چه مىكنى. براى خدا، نه خود؛ حقيقت، نه سياست! هر كارى در اينجا حساب دارد و بر اين حركت مدام، نظمى دقيق حاكم است. و تو در اينجا در سرزمين ميقات نيت مىكنى كه خود را بسازى، بپرورى، تا به آستانه ايثار برسى، تا شايستگى از خود گذشتن براى رسيدن به جمع را بيابى. تا انسان شوى؛ كه فرد، فانى است اما انسان باقى است. انسان خليفه خدا در طبيعت است، و تا خدا خدا هست، خليفهاش هست، سايهاش هست، آيهاش هست، يعنى آدم هست، و تو خود را در اين جاويد ميراندن زنده مىشوى، جاودان مىمانى، كه قطره جدا از دريا، جدا از رود، شبنم است، تنها در شب هست، عمرش يك شب است. به رود بپيوند تا جاودان شوى، تا جريان يابى، تا به دريا برسى». 1
«بارى نيت در همه اعمال دينداران و مؤمنين و بهويژه در همه اعمال عبادى ضرورت دارد، و شرط اصلى و ابتدايى است. بارزترين مفهوم آن، از حالى و از مكانى