73شهيد مطهرى درباره درسگرفتن از سادگى لباس احرام مىنويسد:
لباس احرام، لباسى است در منتهاى سادگى و بىرنگى و بىنشانى؛ محو رنگها و شكلهاى لباسها. براى يك مدت موقت هم كه شده همه مردم از درجهدار و غير درجهدار، نشاندار و غير نشاندار كه هركدام مبلغى گزاف پرداخت نمودهاند تا يك كت و شلوار برايش دوختهاند، همه را در يك لباس ساده جمع كرده است. گاهى اتفاق مىافتد كه افرادى را در يك مجمع واحد دعوت مىكنند و آنها براى شركت در يك مجلس، بايد خرجهاى گزافى كنند همراه با تكلّف. اما خدا مردم را دعوت كرده با يك لباس رسمى به حضور بيايند و آن سادهترين و بىرنگترين آنها را انتخاب كرده است. آنچه بشر انجام مىدهد، دلِ پايينتر را به جاى دل بالاتر مىبرد و مملو از حسرت و آرزو و انتقام مىكند، اما آنچه خدا مىكند دلِ بالاتر را به جاى دل پايينتر مىبرد و در او ايجاد تواضع مىكند. واى از تشريفات، چقدر فاصلهها را همين تشريفات لباسى و نشانهها به وجود آورده است. چقدر كار غلطى است اين تشريفاتى كه اخيراً بعضى كاروانها به وجود آوردهاند. 1
11. احرام، نماد گسستن از وابستگى
همچنانكه پرندهاى كه سنگ بر پايش بستهاند، توان پرواز ندارد، مرغ روح انسان آنگاه كه بر پايش سنگ تعلقات باشد، از پرواز در ملكوت ناتوان است. وابستگىها و دلبستگىها، ذهن را در جاذبههاى زمينى زمينگير مىنمايد و او را از پرواز در ملكوت محروم مىنمايد:
بر اوج فلك چون پرد جرّه باز 2
كه در شهپرش بستهاى سنگ آز؟