52 حركت كردن، رمز حركت در مسير واحد و فرو ريختن مرزهاى اعتبارى ظاهرى مىباشد. لباس احرام كه در منتهاى سادگى و بىرنگى و بىنشانى است، محو رنگها و شكلهاى لباسها، براى دست كم يك مدت موقت استكه همه مردم از درجهدار و غير درجهدار، نشاندار و غير نشاندار، نوپوش و كهنهپوش را در يك لباس ساده جمع كرده است. و البته شكّى نيست كه لباس در روحيه هم مؤثر است. انسان لباسى پوشيده باشد كه از لباس همه مردم، بالاتر يا پايينتر باشد در روحش اثر دارد. بالا و پايين داشتن مجلس، در روحيه مؤثر است. ازاينرو، پيغمبر، گرد مىنشست و دستور مىداد گرد بنشينند. بىشك مساوات در لباس، مساوات در روح ايجاد مىكند، همانند لباس احرام.
احرام ساده اسلامى، رمز إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ أَتْقٰاكُمْ ؛ [«همانا گرامىترين شما نزد خداوند، پرهيزكارترين شما مىباشد»]. (حجرات:13) است.
اساساً بعضى قسمتها از مختصات حج است؛ از قبيل اينكه با دو قطعه ساده از لباس ندوخته محرم شوند، سرها برهنه باشد، پاها كفش و جورابى كه پشت پا را بپوشاند نداشته باشد. اينجاست كه تمام نشانههاى اقليمى و زبان و لغت و جنس و رنگ، ذوب مىشود و همه مسلمانان حاضر در اين عبادت اجتماعى، يك لباس و يكرنگ مىشوند.
تن از آلايش هر رنگ بشو همچو مسيح
تا ببينى كه در اين خم همه همرنگ هميم 1«اينجا، همه نشانهها، درجهها و رنگها و فاصلهها در ميقات ريخته است. بايد لباس عوض كنى، لباس، نشانه است، حجاب است، درجه است، عنوان است، امتياز است. رنگ و طرح و جنس، آن همه، يعنى من! و «من» يعنى «تو» نه، يعنى تشخّص. بنابراين،