40درخت انار و چنار نمىشود. قرآن در اين رابطه مىفرمايد: وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهٰا ؛ «هركدام از موجودات، هدف و غايتى دارد كه به همان سو حركت مىكند». (بقره:148)
قرآن اين رهسپارى و كشش را هدايت الهى مىداند و مىفرمايد:
قٰالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدىٰ .
[موسى به فرعون] گفت: پرودگار ما كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده، داده، سپس هدايت كرده است. (طه: 50)
همين مطلب را نيز در سوره مباركه اعلى چنين بيان كرده است:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى * اَلَّذِي خَلَقَ فَسَوّٰى * وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدىٰ (اعلى: 1- 3)
منزه شمار نام پروردگار بلند مرتبهات را، همان خداوندى كه آفريد و موزون ساخت، و همان كسى كه اندازهگيرى كرد و هدايت نمود.
آيا اين قانونى كه بشر خواهان آن است، يعنى قانونى كه بتواند جلوى هرگونه خودكامگى و تبعيض را بگيرد تا همه افراد جامعه در آسايش و امنيت كامل به سر برند، بهوسيله عقلِ تنها دستيافتنى است؟
بسيار روشن است كه انسان با همين عقل است كه از ساير موجودات امتياز مىيابد و با تفكر است كه از تمام مخلوقات براى رفاه خود استفاده مىكند. انسان با بهرهگيرى از عقل در فضاى بىكران آسمانها اوج مىگيرد و در اعماق درياها شناور مىشود و جماد و نبات و حيوان را به استخدام خويش در مىآورد. اما چنين قانونى كه نزد همه پذيرفته باشد، وجود ندارد؛ چون در اين صورت هر انسانى مىبايست با عقل خود آن قوانين را درك كند؛ همانگونه كه سود و زيان خود را درك مىكند.
بنابراين عقل، قانونى را كه جامعه را به سعادت برساند، درك نمىكند و چون به مقتضاى نظريه هدايت عمومى دانستيم كه وجود چنين دركى در نوع بشر ضرورى است، ناگزير بايد دستگاه درككننده ديگرى ميان بشر وجود داشته باشد كه وظايف واقعى و جامع را در دسترس همگان گذارد؛ اين شعور و درك چيزى غير از شعور