25 تداخل مىكند. بنابراين، بايد توجه داشت در مباحث عقيدتى مباحث با يكديگر ارتباط زيادى دارد؛ هرچند ممكن است از جهت نوع ارتباط با مسئله مورد بحث، تفاوت داشته باشند.
منابع مطالعه و پژوهشهاى عقيدتى
در روششناسى مباحث عقيدتى، نبايد اهميت منابع مطالعاتى را از خاطر برد. در اينجا، از دو نظر، به منابع توجه مىشود.
بايد توجه داشت منابع مطالعاتى كه در طول قرنها ميان پيروان مذاهب مختلف تدوين شده، هر يك به بخشى و رويكردى از اين مباحث پرداخته است. بنابراين نمىتوان كتابى با عنوان اصول انديشه شيعى يافت كه فهرست تمام مسائل انديشه شيعى با دلايل و اشكالات و پاسخ به شبههها، به صورت منقّح و مجزا، يكجا آمده باشد. بلكه در اغلب به طور كلى به همۀ مسائل يا به صورت مسئله محور به يك يا چند موضوع پرداخته شده است؛ براى مثال، يكى از محققان شيعه درباره آيه تطهير كتابى تأليف كرده و در آن، هرچه را مربوط به اين آيه بوده و استفادههايى را كه از اين آيه براى اثبات امامت مىشود، آورده است. يا شخص ديگرى، درباره آيه ولايت و ديگرى درباره حديث غدير مطالب و مباحثى آورده است. نمىتوان توقع داشت كه اينها در يكجا جمع شود. مىتوان گفت دايرةالمعارفى كه همه موضوعات عقيدتى شيعه را شامل نقل آرا، بازخوانىها، پرسشها، اشكالات، نقدها و گردآورى آدرس منابع باشد، در دست نيست؛ آنگونه كه در فقه، دو كتاب جواهرالكلام و وسائل الشيعه اين مهم را به انجام رساندهاند.