51دعوتش را پذيرفت و به دختر گفت: «راه را به من نشان بده و خودت از پشت سرم بيا؛ زيرا ما دودمان يعقوب، به پشت سر زنان نگاه نمىكنيم».
وقتى موسى(عليه السلام) نزد شعيب آمد و ماجراى خود را براى او گفت، شعيب او را دلدارى داد و گفت: «ديگر به خودت ترس راه نده! اينجا از سلطه فرعون خارج است و تو از شر آنها نجات يافتهاى». آنگاه دختر شعيب گفت: «پدرجان! اين جوان را به همكارى دعوت كن؛ زيرا او مردى نيرومند و امين است». شعيب اين پيشنهاد را پذيرفت و به موسى گفت: «من مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به عقد تو در آورم، به شرط اينكه تو هشت سال براى من كار كنى و اگر اين مدت را به ده سال رساندى، اختيار با خود توست». موسى كه خود را در آن سرزمين تنها و غريب مىديد، پيشنهاد شعيب را پذيرفت و به دامادى شعيب مفتخر شد و شبانى گوسفندان او را نيز بهمدت ده سال به عهده گرفت. 1
از اين داستان زيبا نكتههاى فراوانى مىآموزيم، ولى آنچه به بحث ما، يعنى حجاب مربوط مىشود، اين است كه خداوند از يكسو، برخورد سراسر حجب و حياى دختر شعيب با نامحرم را مىستايد و از ديگرسو، رفتار زيبا و همراه با وقار حضرت موسى(عليه السلام) با دخترى نامحرم در بيابانى خلوت را به عنوان الگوى رفتارى شايسته بيان مىكند. همچنين از اين آيه در مىيابيم اگر رابطه با نامحرم، با رعايت موازين شرعى و انسانى و