40در آن وادى مقدس رفتم و آنچه را فرموديد انجام دادم».
پرسيد: «وقتى كه در آن وادى مقدس نماز خواندى، آيا در نيت تو بود كه اين نماز را در شب عيد قربان بهجا آوردهاى و آن نمازى است كه هر مشكل را آسان و هر آسان را آسانتر مىكند؟» گفت: «نه!»
پرسيد: «وقتى كه بين علمين (دو نشانه) راه مىرفتى و از انحراف بهجانب راست و چپ، خوددارى مىكردى، آيا در نيت داشتى كه از دين حق انحراف پيدا نكنى و لغزشى از دست و زبان و قلبت بهم نرسد؟» گفت: «نه!»
پرسيد: «وقتىكه در وادى مزدلفه راه مىرفتى و سنگريزههاى جمره را از آن زمين برمىداشتى، در نيت داشتى كه خود را از هر معصيت و جهل بركنار بدارى و به هر علم حق و عمل صالح، خود را آراسته كنى؟» گفت: «نه!»
پرسيد: «وقتىكه به مَشَعرالحَرام مرور كردى، آيا دلت را به شعار اهل تقوا و خوف آگاه نمودى؟» گفت: «نه!»
فرمود: «پس در حقيقت به اعلام حرم مرور نكردهاى و در آن بقاع متبركه نماز نخواندهاى و از آن وادى مقدس سنگهاى جمرات را بر نچيدهاى و به مشعرالحرام گذر نكردهاى».
بعد پرسيد: «آيا به زمين منا رسيدى و رمى جمره كردى و سر خود را در آنجا تراشيدى و قربانى خود را ذبح كردى و در مسجد خيف نماز خواندى و براى انجام طواف كعبه به مكه برگشتى؟» عرض كرد: «چرا!»
پرسيد: «وقتىكه به زمين منا رسيدى و رمى جمرات كردى، آيا در نيت تو بود كه به مقصود و آرزوى خود رسيدى و هر حاجت كه داشتى