28ودر جايى ديگر مىگويد: «هر چه را كه احمد در مسند وغير مسند نقل كرده نزدش حجّت نيست». 1
ونيز مىگويد: «مجرّد روايات احمد موجب نمىشود كه حديث صحيح بوده وعمل به آن واجب باشد». 2
در نتيجه بايد گفت: آنچه موافق با هواى نفس ابن تيميه است حجت بوده وآنچه كه مخالف با هواى نفس اوست، ضعيف يا جعلى است.
5. او به روايات حاكم نيشابورى در «المستدرك على الصحيحين» زياد استدلال مىكند، ولى همين كه شيعه دوازده امامى به يك حديث اين كتاب كه درباره آن، حاكم تصريح به صحت بنابر شرط شيخين كرده وذهبى نيز در «تلخيص المستدرك» با او موافقت نموده، واستدلال مىكند، مىگويد: «سند آن ضعيف است». 3
6. او در مواردى كه رأى ونظرش موافق با شهرستانى است به كلامش زياد اعتماد مىكند، ولى هر جا كه مطلبى از او مشاهده مىكند كه با رأى او موافق نيست، يا مايه تقويت شيعه اماميه است بر او هجوم برده و مىگويد: «شهرستانى خبرويّت ندارد». 4
7. او تفسير طبرى وابن ابى حاتم وبغوى را به جهت نقل رواياتى كه موافق با آراء ونظريات او است تمجيد كرده ولى در مواردى كه شيعه دوازده امامى به روايات آنان استدلال مىكند، مىگويد: «مجرد نقل