25 گفت: «غروبكنندگان را دوست ندارم» و هنگامى كه ماه را ديد كه (سينۀ افق را) مىشكافد، گفت: «اين پروردگار من است؟» اما هنگامى كه (آن هم) غروب كرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند، مسلماً از گروه گمراهان خواهم بود.» و هنگامى كه خورشيد را ديد كه (سينۀ افق را) مىشكافت، گفت: «اين پروردگار من است؟ اين (كه از همه) بزرگتر است» اما هنگامى كه غروب كرد، گفت: «اى قوم من از شريكهايى كه شما (براى خدا) مىسازيد، بيزارم.
ثعلبى به سندش از عدى بن حاتم نقل كرده كه گفت:
أَتَيْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) وَ فِي عُنُقِي صَلِيبٌ مِنْ ذَهَبِ فَقَالَ لِي: يَا عَدِيُّ! اطْرَحْ هذَا الْوَثْنَ مِنْ عُنُقِكَ. قَالَ: فَطَرَحْتُهُ ثُمَّ انْتَهَيْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْرَأُ سُورَةَ الْبَرَائَة، هذِهِ الآيَةَ: (اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً) حَتَّى فَرِغَ مِنْهَا فَقُلْتُ: إِنَّا لَسْنَا نَعْبُدُهُمْ. قَالَ: أَوَلَيْسَ يُحَرِّمُونَ مَا أَحَلَّ اللهُ فَتُحَرِّمُوَنهُ وَ يُحِلُّونَ مَا حَرَّمَ اللهُ فَتَسْتَحِلُّوا؟ قَالَ: فَقُلْتُ: بَلي. قَالَ: فَتِلْكَ عِبَادَتُهُمْ. 1
خدمت رسول خدا(ص) رسيدم در حالى كه بر گردنم صليبى از طلا بود. حضرت به من فرمود: اى عدى! اين بت را از گردنت بردار. او مىگويد: من آن را درآوردم و سپس خدمتش رسيدم در حالى كه اين آيه از سوره برائت را مىخواند: (آنان دانشمندان و راهبان را پروردگار خود به حساب آوردند) تا اينكه از قرائتش فارغ شد. به او عرض كردم: ما آنها را عبادت نمىكنيم. حضرت فرمود: آيا