87باشد عثمان را در گماشتن يا عزل كسى فريفته باشد، چيزى نمىدانيم. مردم در همۀ دوران، اين را كه پادشاه، قيصر، والى يا امير، همۀ امور دولت را به خويشاوندان خودش بسپارد، زشت مىشمردهاند. مسلمانان و رعاياى عثمان هم از اين قاعده بيرون نبودند. آنان نيز اين كارى را كه مورد انكار مردم همۀ دورانها بوده، دريافتند و با آن به مخالفت برخاستند. 1
بنابراين حاصل شدن اين نتيجه كه ابن سبأ يك شخصيت خيالى بوده كه دشمنان شيعه آن را آفريدهاند، به امور زير باز مىگردد:
1. مورخان موثق، مثل ابن سعد در طبقات يا بلاذرى در فتوحاتش، به داستان عبدالله بن سبأ اشاره نكردهاند.
2. تنها منبع اين داستان، سيف بن عمر است كه دروغگويى وى آشكار است و شكى نيست كه او يك جاعل حديث است.
3. لازمۀ امورى كه به عبدالله بن سبأ نسبت داده مىشود، اولاً، انجام كارهاى معجزهآسايى است كه براى يك انسان حاصل نمىشود و ثانياً اينكه بگوييم، مسلمانانى كه عبدالله بن سبأ آنها را فريب داد و در راستاى هدفهاى خويش از آنان سوء استفاده كرد، مردمانى ساده بودند كه بدون هيچگونه اعتراضى در مسير هدفهاى او قرار گرفتند.
4. هيچ تفسير قانعكنندهاى براى سكوت عثمان و كارگزارانش وجود ندارد؛ درحالىكه آنان، مخالفان خود، همچون محمد بن حذيفه و