69فقعسى برايم نوشته، اين است كه مىگويد: عبدالله بن سبأ، يهودى، اهل صنعا و مادرش سياهپوست بود. او در روزگار عثمان اسلام آورد. پس از آن در سرزمينهاى اسلامى از شهرى به شهر ديگر مىرفت و در گمراهى مردم مىكوشيد. او سفرش را از حجاز آغاز كرد و پس از آن به بصره، كوفه و شام رفت. شاميان با مقاصدش مخالفت ورزيدند و او را بيرون راندند تا آنكه به مصر رفت و ميان آنها مىزيست؛ از جمله چيزهايى كه به مردم اين سرزمين مىگفت اين بود كه: در شگفتم از كسانى كه مىگويند عيسى باز مىگردد، ولى بازگشت محمد را تكذيب مىكنند. خداى متعال فرموده است: «به يقين بدان آن كس كه ابلاغ قرآن را بر عهدۀ تو گذاشت، تو را به جايگاهت باز مىگرداند». 1 پس محمد از عيسى به بازگشت سزاوارتر است.
گويد: مردم اين را از او پذيرفتند و او انديشۀ رجعت را ميان آنها رواج داد و آنان دربارهاش به گفتوگو پرداختند. پس از آن گفت: هزار پيامبر در دنيا آمدهاند و هر پيامبرى جانشينى داشته است و على جانشين پيامبر است. آنگاه گفت: محمد خاتم انبيا و على خاتم اوصياست.
پس از آن گفت: از همه ستمكارتر كسى است كه از اجراى وصيت پيامبر جلوگيرى و به جانشين پيامبر حمله كرد و زمام امور امت را به دست گرفت. آنگاه به مردم گفت: عثمان به ناحق خليفه شد. وصى