35اما دربارۀ اينكه در برخى از نقلهاى اين روايات آمده استكه «امت بر همۀ آنان گرد مىآيند»، بر فرض درست بودن، اقرار به امامت همۀ آنان هنگام ظهور آخرين آنهاست. اما اگر قائل به وجود ابهام در اين احاديث شديم، باز هم مانعى در پذيرش اين مطلب نخواهد بود.
تأويل اهلسنت از كلمه دوازده
اكنون بايد ببينيم كه غير شيعه دربارۀ اين احاديث چه مىگويند و چگونه آنها (دوازده نفر) را به خلفاى پس از رسول خدا(ص)، تأويل مىكنند. آنها دراينباره چنين مىگويند:
1. دوازدهى كه در سخن رسول خدا(ص) آمده است، به شمار خلفاى بنىاميه اشاره دارد! اولين خليفۀ بنىاميه يزيد بن معاويه و آخرشان مروان حمار است و شمار آنها دوازده تن مىباشد. عثمان و معاويه و ابن زبير در اين فهرست قرار ندارند؛ چون آنها از صحابه بودند. مروان حكم نيز نبوده چون صحابى بوده و پس از گرد آمدن مردم بر ابن زبير شكست خورده است. خليفه بودن هم، به ستوده شدن از سوى پيامبر(ص) نيست، بلكه به برپايى سلطنت است [كه اين سلاطين] عبارتاند از: يزيد بن معاويه و پسرش معاويه، عبدالملك مروان، وليد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملك، هشام بن عبدالملك، وليد بن يزيد، يزيدبن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد. 1