104شد؛ البته رى، قم و كاشان، از قديم پناهگاه تشيع بودهاند.
ابوزهره مىگويد: «بيشتر ايرانيان تا به امروز شيعه هستند و شيعيان نخستين، اهل ايران بودهاند». 1 در اينباره بايد گفت كه غلبۀ تشيع بر ايران در دورههاى اخير را هيچ كس انكار نمىكند. بلكه سخن دربارۀ آغاز ورودشان به اسلام است. گويا اين مرد (ابوزهره) با تاريخ ايران ناآشناست و شناخت دقيقى از جزئيات تركيب مذهبى گوناگونى كه در سرتاسر جامعۀ ايرانى روشن و آشكار بود، ندارد.
يكى از نويسندگان گذشته در كتاب «احسن التقاسيم» دربارۀ مذهب حاكم در آن عصر (تشيع يا تسنن) چنين مىگويد:
اقليم خراسان از آن معتزليان و شيعيان است و غلبه با پيروان ابوحنيفه است؛ مگر در استان «چاچ» كه مذهب شافعى دارند و گروهى از آنان بر مذهب عبدالله سرخسىاند. اقليم رحاب مذاهب درستى دارند، جز اينكه اهل حديث و حنبلى هستند. در دبيل (شايد مقصودش اردبيل است) و جبال، مذهب ابوحنيفه غلبه دارد. اما در رى مذاهب گوناگونى است. در آنجا غلبه با حنفىهاست و در رى، حنبلى بسيارند. اهل قم، شيعه هستند. در دينور، مذهب سفيان ثورى غالب است. مذاهب اقليم خوزستان، گوناگون است. بيشتر ساكنان اهواز، رامهرمز و دورق، حنابله هستند. نيمى از اهل اهواز شيعه هستند. در اين شهر اصحاب ابوحنيفه بسيارند. در اهواز، گروهى مالكى هستند. در اقليم فارس كار به دست اصحاب حديث و اصحاب ابوحنيفه