82از اينجا راه وارد يك سراشيبى و زمين پست مىشود كه جنگلهاى الطرفاء آن را فرا گرفته است. در كنار اين جنگلها زمين خاكى و شورهزار است. اينجا انتهاى وادى امج است. سيل اين وادى از اين محل - بعد از اينكه از بين كوه جمدان در جنوب و سنگلاخ البَكَاويه در شمال عبور مىكند و ثُول در جوار شهرك الدُّعَيجه را آبيارى مىكند - به دريا مىريزد. طبق نص وارد شده، رسولخدا(ص) در مسير هجرت از اين محل عبور كرده است؛ چون اين مكان مناسبترين راه بوده است. در اين مسير، چندين پل كوچك وجود دارد كه سيل اين وادى پربركت از زير آنها عبور مىكند. اهالى دربارۀ سيل اين وادى مىگويند كه قابل اندازهگيرى و پيشبينى نيست. شركتى كه اين پلها را درست كرده هم دچار چنين مشكلى شده و در برآوردها و اندازهگيرىها جهت ساخت پل مناسب و مقاوم به خطا رفته است. وقتى سيل آمده، پايههاى پل را سست و كج كرده ولى آسيب كلى به پلها وارد شده است؛ بهطورى كه آسفالت روى پلها كنده شده و ما هنگام عبور از پل بايد پستى و بلندىهاى زيادى را پشت سر بگذاريم.
سرزمينى كه اطراف اين راه وجود دارد، مستعد كشاورزى است. اما هيچ اثرى از عمران و آبادانى در آن به چشم نمىخورد. از سمت راست، جاده صاف و هموارى باز مىشود و به طرف شهر خليص مىرود. بعد از آنكه وادى را تا انتهاى شمالى آن پشتسر گذاشتم، در سمت راست خود قريهاى كوچك و خانههايى از گل ديدم كه بهتازگى درست شده بود. وقتى دربارۀ آنها پرسش كردم، گفتند كه آنها منازل و محل استراحت السواطى است كه خانوادهاى از زبيد، از قبيله حرب مىباشد كه در اين سرزمين بهسر مىبرند.
در سمت راست ساختمانهايى را ديدم كه شهردارى خليص در آن قرار داشت و از سمت غرب، در زير حصن وادى خليص واقع شده بود. چشمة العين را مشاهده كردم كه خشكيده بود؛ آب آن همراه با آب ساير چشمهها به سمت جده سرازير شده است. اين چشمه قبلاً به چشمه ابن بزيع معروف بوده و بعد به