72بهصورت مسيرى براى ساكنان قريههايى كه در بالاى غران هستند، درآمده است؛ مثل قريه المعارج و البرزه و رهاط.
2. راهى كه به سمت شمال مىرود و جادهاى خاكى است كه اداره راه گاهى آن را هموار مىكند. اين جاده وادى سايه و نواحى اطراف دشت بنىسليم است. در اينجا دانستم از اين جاده راهى جدا شده و به سنگلاخ ذره در سايه مىرود و مىشود ديد كه اين راه در وادى غران از بين نخلها و دهكدهها عبور مىكند. هنگامى كه اين جاده از غران خارج مىشود، راهى از آن جدا مىشود كه به اول خليص واقع در شمال اينجا مىرسد.
3. راه سوم كه به سمت چپ و به سوى غرب مىرود، همان جاده پرشكوه و بزرگ، يعنى راه انبياء و مسير مهاجرت حضرت(ص) است؛ راهى كه به مدينه منوره مىرسد. راهى است كه به خوبى هموار شده و شوسه است.
شروع حركت
ساعت 8 صبح است و عقربه كيلومتر شمار اتومبيل 85 كيلومترى مكه را نشان مىدهد. هوا ابرى است و نمنم باران بر شيشه اتومبيل نشسته است. بادهاى آرام ابرها را حركت مىدهند و پهنه آسمان گاهى در امواج اين ابرها كه بادهاى شمالى آنها را به حركت درمىآورد، تيره مىشود.
اتومبيل روى جاده آسفالت حركت مىكند؛ درحالىكه من سراسر سرزمينى را كه در اطراف جاده، در چشمانداز سى كيلومترى قريه مقابل قرار دارد را وصف نمودم.
از كنار تپه مرتفعى به نام صَمَدالغربى كه دوازده كيلومتر تا عسفان فاصله دارد، گذشتم كه جاده، آن را به شكل خاصى تقسيم كرده بود. حدود دو كيلومتر بعد، به كنار الحمض (در گذشته الكديد ناميده مىشد) رسيدم. اين همان جايى است كه در روايات و اقوال وارده درباره الكديد، نام آن آمده و گفته شده كه