260
الوُهَيق
وادى الاثايه، الوهيق نيز ناميده مىشود. از كوههاى المعذبه آغاز مىشود و به خلص و فعرى مىرسد و بعد به سمت شرق متوجه مىشود. در آن، چاهها و نخلستانهايى به صورت ديمى است. وقتى از اين چاهها عبور مىكند، العود نام دارد، تا اينكه به وادى النظيم (العرج قديمى) مىپيوندد و هر دو، وادى الملف را تشكيل مىدهند.
العرج و المُنْبَجِس
در وادى العود سرازير شدم. اندكى بعد از سمت چپ، وادى العرج ظاهر شد كه امروزه به آن النظيم مىگويند و گفتيم كه به العود مىپيوندد و ملف غيقه را مىسازد و بعد غيقه و بعد العرج تا ساحل ادامه دارد. در محل اتصال دو وادى به داخل العرج، ديوارهاى بود كه درهاى از سمت چپ جاده، در كنار آن گسترده شده بود. به اين ديواره، المديراء مىگويند. نام اين مكان المنبجس است؛ چون صاحب المناسك مىگويد: «المنبجس در پايين العرج است و در آن چشمهاى است و در سمت چپ جاده در درهاى بين دو كوه است». من اثرى از چشمه نيافتم و مردى چادرنشين را ديدم و از او درباره چشمه سؤال كردم، گفتند كه چيزى نمىدانيم. از مسجد رسول خدا در سلمات سؤال كردم، گفتند: در برابر شما در وادى يدعا، الوطية قرار دارد. منظور از وطية، قدمگاه پيامبر است كه در آنجا محل قدم و جاى پاى پيامبر خداست. كلمه موطى در زبان اين مردم به معناى جايى است، كه روايت شده در آن جاى پاى رسول خداست. در وادى چاهها و نخلهايى ديمى و خَوّار در محل جدا شدن جاده از وادى وجود داشت. بعد از ده كيلومتر، جاده از سمت چپ، از وادى جدا شد و وادى بين كوهها ادامه پيدا كرد تا جايى كه از شرق به ثافل پيوست و تا محلى كه بيشتر آبهاى قسمت