173شش كيلومتر از جاده آسفالت، در وادى رمث سرازير شدم. وادى رمث وادى بزرگى است كه سطح وسيعى از زمين آن را درختان بروث و گياه رمث كه نوعى از حمض است، پوشانده است و وادى به اين نام خوانده مىشود.
الفُرَيش
اين وادى از سمت شرقى كوه ورقان 1 شروع شده و وادىهاى كوچكى از كنارههاى شمال غربى كوههاى قدس به آن ملحق مىشوند. سپس وادى به طرف شمال امتداد يافته و با وادى ملل در شمال كوه عبود در مكانى معروف به فرش ملل مىپيوندد كه برخى مىپندارند همان فرش است كه گفتيم چنين نيست.
به فاصله 48 كيلومترى از مدينه و 25 كيلومترى از روحاء، منزلگاهى بوده كه اكنون به صورت شهرى كوچك در آمده و داراى قهوهخانهها و دو مسجد و مهمانخانه و مدرسه ابتدايى است كه ساكنان آن از الرحله، از بنىسالم، از حرب مىباشند.
اين منزلگاه در حقيقت ابتدا در كنار چاهى به نام چاه درويش بنا شده بوده كه درباره آن سخن خواهيم گفت. در بازسازى كه اخيراً در اين جاده صورت گرفت، اين منطقه از مسير جاده دور افتاده و به تدريج متروك شده و قهوهخانههاى آن تعطيل و يكى از دو مسجد آن، به سبب كم تعداد بودن نمازگزاران بسته شده است. محل فريش در كنار اين منزلگاه دشت وسيع و هموارى به طول تقريبى شانزده كيلومتر و عرض بيشتر از سه كيلومتر است. در كنار آن، كوه عبود در سمت شمال در انتهاى اين دشت ديده مىشود. كوه فند 2 كه تپه سنگى كم ارتفاعى است، بر آن مشرف است.