110است. پس مىتوان به اين نتيجه رسيد كه در اينجا دهكدهاى آباد وجود داشته كه در احاطه ديوارهايى از سنگ بوده است.
2. پس از شهادت حضرت على(ع) فرزندان و وابستگان صحابه از انصار و قريش در وادى حجاز پراكنده شدند و هر كدام در گوشهاى زمين و مِلكى را اختيار كرده، مشغول عمران و آبادى شدهاند. اكنون اخبار به جا مانده در مورد ايشان در برابر ماست كه ثابت مىكند آنها داراى املاك و آبادىهايى در السُوارَقيه و خَلْص و مُوَيقَه و الاَكحَل و جاهاى ديگر بودهاند. پس اگر محل خلص، الاَكحل و بيابان برهوت اطراف آنها و دورى آنها از شهرها را مورد توجه قرار دهيم، پى مىبريم كسانى كه اقدام به آباد كردن اين مناطق نمودهاند و سايه 1 و مناطقى مثل آن را آباد كردهاند، بعيد نيست كه در كنار اين غدير منزل گرفته و به آباد كردن اطراف آن اقدام نموده باشند؛ بهويژه كه اين غدير، يكى از آثار به جا مانده از حضرت رسول(ص) مىباشد.
3. همه سنگلاخهايى كه تقريباً از هر سو غدير خم را احاطه كرده، بهواسطه القَدَام (جمع قدمه) شناخته مىشوند. القدمه در زبان اهالى حجاز به انتهاى سنگلاخ و سمتى از سنگلاخ كه همجوار با دشت و زمين مرتفعى كه حد فاصل بين سنگلاخ و دشت است، گفته مىشود و از ساير بخشهاى سنگلاخ مشخص است. مردمى كه در اين مناطق زندگى مىكردهاند، درباره آن مىگويند در كنارههاى اين نقاط نخلستانهاى انبوه و آبادى وجود داشته است.
آنچه گفته شد دلالت مىكند اين سرزمين كه امروز ويران و خالى از سكنه مىباشد و تنها گاه به طور پراكنده منازلى از چادرهاى سياه در آن به چشم