39قرب و نزديكى آنها به حق، بستگى به شدت و ضعف و كمال و نقص دارد. حقيقت ولايت غيرمتعين است؛ يعنى نه قابل درك است و نه متصف به صفتى، بلكه به اعتبار غيب ذات، ظهور و تجلى در اعيان ندارد، اما به اعتبار ظهور از اسماء و صفات و انعكاس در تعينات، برخى بر برخى ديگر احاطه دارد تا ولايت خود حضرت حق كه بر همه چيز احاطه مطلق دارد: ( وَ اللّٰهُ مِنْ وَرٰائِهِمْ مُحِيطٌ) (بروج: 20).
«عزيزالدين نسفى» براى نبى دو بعد قائل شده است:
نبى دو روى دارد: يك روى به طرف خداى و روى ديگر به طرف بندگان خداى. از جهت آنكه از خدا فيض مىگيرد و به بندگان خداى مىرساند، آن روى كه به طرف خداست و از او قبول فيض مىكند، ولايت نام دارد كه ولايت، نزديكى است و اين روى كه به طرف بندگان خداى است و سخن خدا را به بندگانش مىرساند، نبوت نام دارد كه نبوت، آگاه كردن است. پس معناى ولى، نزديك باشد و معناى نبى، آگاهكننده. 1
علامه سيد حيدر آملى، عارف شيعى نيز تعاريف گوناگونى از نبوت و رسالت به دست داده است. وى مىگويد:
نبوت، خبر دادن از حقايق الهى و معارف ربّانى از حيث ذات و صفت و اسم است كه خود بر دو قسم مىباشد: نبوت تعريف و نبوت تشريع. اولى اخبار از معرفت ذات و صفات و اسما و افعال است و دومى همه آنها است به اضافه تبليغ احكام و تأديب به اخلاق و تعليم حكمت و قيام به سياست. اين قسم از نبوت اختصاص به رسالت دارد. از طرف ديگر، نبوت عبارت است از: