35
گوسفند شرنگآلود
زينب بنت حارث گوسفندى بريان و شرنگآلود براى پيامبر(ص) هديه آورد. او چون مىدانست پيامبر(ص) گوشت شانه را بيشتر دوست مىدارد، بدانجا شرنگ بيشترى زد. پيامبر(ص) از گوشت شانه لقمهاى برگرفت و آن را جويد. ليك لقمه را بيرون انداخت. بشر بن براء، لقهاى كه برگرفته بود، بيرون نينداخت و اين سبب مرگ او شد. پيامبر(ص) فرمود: «اين استخوان شرنگآلود است». آنگاه زينب را فرا خواند و او به شرنگآلودگى گوسفند زبان گشود. پيامبر(ص) به او گفت: «چه چيز تو را
به اين كار واداشت؟» زينب گفت: «بر تو پوشيده نيست كه با قومم چه كردى. ازاينرو با خود گفتم: اگر پادشاهى باشد از او آسوده مىگردم و اگر پيامبرى، آگهى مىيابد». پيامبر(ص) از لغزش او درگشت. 1
تغيير قبله
هنوز چند ماه از هجرت پيامبر اسلام به مدينه نگذشته بود كه يهوديان زمزمه مخالفت كردند. درست در هفدهمين ماه 2 هجرت، دستور آمد كه از اين پس قبله مسلمانان كعبه است.
جريان از اين قرار بود كه پيامبر گرامى، سيزده سال تمام در مكه به