73
السلفية)، فمن كان (انا) فهو (سلفى) و الاّ فليخرج من السلفية مذموماً مدحوراً. 1
اين درس در وقت احتياج به بيان آمد، بعد از آنكه عنوان (سلفيه) وصفى شده به صورت احتكارى براى جماعتى از مردم، كه يكى از آنها گمان مىكند كه قيم و سرپرست روش سلف است، و لذا با صداى بلندش مىگويد: (من سلفيهام)و هر كس كه مثل من است سلفى است وگرنه بايد از سلفيه با خوارى طرد شود.
44. زاهد يحيى زرقى
او در كتابى كه به نام «بين السلفية و الصوفية، الاعتقاد الصحيح و السلوك السليم» تأليف كرده از صفحه 75 تا 142 آن به سلفىگرى پرداخته است. او در آن كتاب بين آراء ابن تيميه درباره زيارت قبور و قرائت قرآن كنار قبور و ساختن مسجد كنار قبور و دعا نزد قبور، و توسل به حق يا جاه اوليا، و آراء وهابيان فرق گذاشته است.
45. محمد نورى شيخ رشيد نقشبندى
او كتابى در ردّ سلفىها به نام «ردود على شبهات السلفية» تأليف كرده كه در سوريه با 372 صفحه به چاپ رسيده است. 2
46. محمد غزالى
او در كتابى كه به عنوان «هموم داعية» تأليف كرده تعبيراتى تند بر