22را به ورطه كفر و انكار حق و مباح شدن [جان و مالش] نمىكشاند. اما وقتى كه حلال خدا را حرام شمرد و حرامش را حلال دانست و به اين امر اعتقاد قلبى پيدا كرد، پس نزد ما چنين كسى خارج از ايمان و اسلام و داخل در كفر است.
بدعتگذاران در هر زمانى، از عصر رسالت نبوى گرفته تاكنون، پيرو هواها و هوسهاى خود بودهاند؛ آنان كه سنت را بدعت و بدعت را سنت مىخوانند و دروغ مىبندند، حرمت شريعت و رسالت را نگاه نمىدارند و عهد و پيمان هيچ مؤمنى را مراعات نمىكنند. آنان مىخواهند احكام و سنتها و نظرياتِ نشئت گرفته از طبيعت و مطابق با منافع شخصى خود را كه بر پايه هوسها و پندارهاى گمراهانه و نادرست استوار گشته است، بر خداى تعالى و پيامبرش تحميل كنند. در نتيجه، ابتداى كارِ اين بدعتگذاران از رأى و پيشنهاد آغاز مىشود، بهگونهاى كه ايده خود را بيان مىكنند و به انتظار كسى مىنشينند كه آن را بپسندد و تأييد كند و چون فرصت مناسب دست داد، آن ايده را در دين داخل مىكنند و به شريعت مقدس نسبت مىدهند. سپس مردم را به سوى آن دعوت و بر طبق همان عقيده از مردم بازخواست مىكنند و اگر قدرت بيابند، افراد را براساس آن مجازات مىكنند و آزار مىدهند!
آيات قرآن پيشاپيش از چنين چيزى هشدار داده و اهميت آن را گوشزد كرده است؛ پروردگار سبحان مسلمانان مؤمن را تشويق كرده در همان حد و مرزى كه خود براى بندگان خود ترسيم كرده است، پيش روند و پا از آن فراتر نگذارند. در قرآن كريم آمده است:
(وَ إِذٰا تُتْلىٰ عَلَيْهِمْ آيٰاتُنٰا بَيِّنٰاتٍ قٰالَ الَّذِينَ لاٰ يَرْجُونَ لِقٰاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هٰذٰا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مٰا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقٰاءِ نَفْسِي