13عمر بن سعد پس از آگاهى از متن نامۀ عبيدالله بن زياد، به شمر گفت: «گمانم اين است كه تو مانع آن شدهاى تا پيشنهادى را كه به ابن زياد دادم، بپذيرد. كارى را كه اميدوار بوديم اصلاح شود، تباه كردى. به خدا سوگند حسين(ع) هرگز تسليم نمىشود كه منشى والا و خوددار ميان دو پهلوى اوست».
شمر گفت: «به من بگو چه مىكنى؟ آيا دستور اميرت را اجرا مىكنى و با دشمن او مىجنگى، يا آنكه لشكر را به فرمان من وا مىگذارى؟»
عمر بن سعد به وى پاسخ داد: «نه هرگز براى تو كرامتى نباشد. من خود اين كار را به عهده مىگيرم و چيزى نصيب تو نمىشود. فرماندهى پيادهنظام را به تو مىسپارم». 1
آمادهباش سپاه اموى
فرمان آمادهباش صادر شد و شامگاه روز پنجشنبه، نهم محرمالحرام، لشكر بنىاميه به سوى اردوگاه توحيد حركت كرد. در اين ميان، شمر كه براى فرزندان امالبنين از عبيدالله اماننامه گرفته بود، خود را كنار اردوگاه امام(ع) رساند و