38آن را جمع كرده و زنده مىكنيم. او هنگامى كه اين منظره را ديد، گفت مىدانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست؛ يعنى هماكنون آرامش خاطر يافتم و مسئله رستاخيز مردگان در نظر من شكل حسى به خود گرفت. 1
نتيجهگيرى
از اين سه آيه و آيات ديگرى از اين قبيل، استفاده مىشود كه رجعت امرى ممكن است؛ زيرا در امتهاى گذشته بارها اتفاق افتاده است. چگونه ممكن است كسى قرآن را كتابى آسمانى بداند و با اين همه آيات روشن، امكان رجعت را انكار كند. در واقع، رجعت چيزى جز بازگشت به حيات، پس از مرگ نيست. رجعت نمونه كوچكى از رستاخيز در اين جهان كوچك است. كسى كه رستاخيز را در آن مقياس وسيعش مىپذيرد، چگونه مىتواند مسئله رجعت را باطل بداند يا آن را مسخره كند يا همچون «احمدامين مصرى» در كتاب «فجرالاسلام» بگويد:
اليهودية ظهرت بالتشيع بالقول بالرجعة.
آيين يهود در مذهب شيعه، به دليل اعتقاد به رجعت ظهور كرده است.
به راستى! چه فرقى ميان اين گفتار احمدامين و تعجب