36
مِائَةَ عٰامٍ فَانْظُرْ إِلىٰ طَعٰامِكَ وَ شَرٰابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلىٰ حِمٰارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنّٰاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظٰامِ كَيْفَ نُنْشِزُهٰا ثُمَّ نَكْسُوهٰا لَحْماً فَلَمّٰا تَبَيَّنَ لَهُ قٰالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)
يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى [ويران شده] عبور كرد؛ درحالىكه ديوارهاى آن به روى سقفهايش فرو ريخته بود [و اهل آن همگى مرده بودند، او با خود] گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مىكند؟». [در اين هنگام] خدا او را يكصد سال ميراند. سپس زنده كرد و به او گفت: «چقدر درنگ كردى؟» گفت: «يك روز يا بخشى از يك روز». فرمود: «بلكه يكصد سال درنگ كردى! نگاهكن به غذا و نوشيدنى خود كه هيچگونه تغييرى نيافته است [پس بدان خدا بر همه چيز قادر است]. ولى به درازگوش خود نگاه كن [كه چگونه از هم متلاشى شده. آنچه مىبينى هم براى اطمينان خاطر توست و هم] براى اينكه تو را نشانهاى براى مردم [در مورد معاد] قرار دهيم. [اكنون] به استخوانها[ى مركب سوارى خود] نگاه كن كه چگونه آنها را برپا ساخته، به هم پيوند مىدهيم. سپس گوشت بر آنها مىپوشانيم». هنگامى كه [اين حقايق] بر او آشكار شد، گفت: «مىدانم خدا بر هر چيزى تواناست».
اين آيه به سرگذشت كسى اشاره مىكند كه در اثناى