30نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسى است كه در تاريكىهاست و از آن خارج نمىشود.
در نتيجه، اين هزاران نفر به ذلت زير چكمههاى دشمن مىميرند و همچنان مرده مىمانند تا آنكه خداى سبحان روحيه قيام و دفاع را به آنان القا مىكند و همين مردگان، قيام مىكنند و حقوق از دست رفته خود را مىطلبند و در آخر استقلال مىيابند. در واقع، اينها كه خدا زندهشان كرده است، هرچند مىتوانند غيرآنهايى باشند كه خدا آنها را دچار مرگ ذلتبار كرده بود، ولى همگى يك امت به حساب مىآيند؛ به گونهاى كه مىتوان گفت آنان در دورهاى مرده بودند و در دورهاى ديگر زنده شدند. در قرآن كريم نيز خداوند برخى اقوام را واحد خوانده است، با اينكه اشخاص آن مختلفاند؛ مانند آيه: ( وَ إِذْ أَنْجَيْنٰاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ ) 1 كه اولين و آخرين بنىاسرائيل را يك قوم دانسته است و به آخرين ايشان مىفرمايد: «ما شما را از فرعون نجات داديم، با اينكه اولين ايشان را نجات داده بود». همچنين مانند آيه: ( ثُمَّ بَعَثْنٰاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ ) . 2 پرواضح است كه اگر نظريه ما درباره اين آيه درست