33
وَلا يَصْطَفِي مِنْ عِبَادِهِ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَكْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ دُونَه. 1
خداوند متعال اطاعت كسى را كه ميداند مردم را گمراه ميكند، بر آنان واجب نميكند و براى رسالت خود، كسى را برنميگزيند كه ميداند به او كفر ميورزد و از شيطان پيروى ميكند.
بنابراين، باور به عصمت امامان(عليهم السلام) از امتيازات شيعه به شمار مىآيد. پيغمبر(ص) شئون گوناگونى دارد كه برخى از آنها ويژه اوست و در ديگران يافت نمىشود. مانند نبوت، رسالت، دارا بودن شريعت و ارتباط با وحى. اما برخى از ويژگىهاى او مانند عصمت در وجود مقدس ائمه نيز محقق مىشود.
برخوردارى ديگران از «شئون خاصه» نبوت با پيغمبرى، نبوت و خاتميت او سازگار نيست، اما اتصاف امامان به «شئون عامه» پيامبر به اعتقاد شيعه بر برهانهاى عقلى استوار است و هيچ ترديدى در آن راه ندارد.
«استاد مطهرى» در اينباره مىگويد:
اگر امامت را به اين شكل تعريف كنيم كه امرى است متمم نبوت از نظر بيان دين؛ يعنى به آن دليل وجودش لازم است كه وظيفه پيامبر را در بيان احكام انجام دهد، به همان دليل كه پيغمبر بايد معصوم از اشتباه و گناه باشد، امامنيز بايد چنين باشد. 2
اهلسنت، «ابوحنيفه» را معصوم نمىدانند؛ زيرا شروط عصمت را در او و همانندانش نمىيابند.
بنابراين، اعتقاد به امامت حتى با توجهى گذرا به معناى خاتميت و شئون امامت در تعارض با خاتميت نيست. خاتميت؛ يعنى بسته شدن باب تشريع و نيامدن شريعتى پس از شريعت اسلام. اين معنا، با شأن امام؛ يعنى تبيين شريعت و حفظ آن و با مقامات او