28نيكى مىنمايد، و اگر به خدا قسم ياد كند او را بهبودى مىدهد، و اگر توانستى كه از او طلب مغفرت براى خودت بنمايى اين كار را انجام بده، پس براى من طلب مغفرت كن و او چنين كرد. عمر به او گفت: كجا مىروى؟ گفت: به طرف كوفه. عمر گفت: آيا مىخواهى براى تو نامهاى به عامل كوفه بنويسم؟ اويس گفت: اگر من در بين مردان غبارآلود باشم برايم بهتر است... .
بخارى و مسلم به سندش از انس بن مالك نقل كردهاند كه گفت:
جاءت بي امّي امّ انس إلي رسول الله[(ص)] و قد ازّرتني بنصف خمارها و ردّتني بنصفه، فقالت: يا رسول الله! هذا أُنَيْسٌ ابني، اتيتك به يخدمك، فادع الله له. فقال: اللهم اكثر ماله و ولده. قال انس: فوالله انّ مالي لكثير، و انّ وَلَدي و ولد ولدي ليتعادّون علي نحو المائة اليوم. 1
مادرم ام انس به نزد رسول خدا(ص)آمد در حالى كه مرا به نصف لباسش پيچانده و نصف ديگر مرا با چادرش پوشانده بود. عرض كرد: اى رسول خدا! اين انس كوچك، فرزند من است. او را نزد شما آورده ام تا خدمتگزار شما باشد، براى او نزد خدا دعا كن. حضرت عرضه داشت: بارالها! مال و اولادش را زياد كن. انس گفت: به خدا سوگند! كه مالم بسيار، و اولاد و اولاد اولادم امروز به حدود صد نفر رسيدهاند.
بخارى و مسلم به سند خود از عطاء بن ابىرباح نقل كردهاند كه گفت: