48
المعجزات و الكرامات فبإعلام الله لهم. 1
و آنچه ما درباره آيه ذكر كرديم را نووى در فتاوايش به آن تصريح كرده و گفته معناى آيه آن است كه علم به غيب ندارد به طور استقلال و به تمام معلومات كسى احاطه ندارد جز خداوند، و اما معجزات و كرامات با اعلام خداوند به آنان است.
شهاب الدين خفاجى مىگويد:
وهذا لاينافي الآيات الدالة على انّه لايعلم الغيب إلاّ الله، و قوله:
وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ ؛ فانّ المنفي علمه من غير واسطة، و امّا اطلاعه عليه باعلام الله له فامر متحقق بقوله: فَلاٰ يُظْهِرُ عَلىٰ غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاّٰ مَنِ ارْتَضىٰ مِنْ رَسُولٍ . قال ابن عطاء الله في لطائف المنن: اطلاع العبد على غيب من غيوب الله بنور منه؛ بدليل: (اتقوا فراسة المؤمن فانّه ينظر بنور الله تعالى) لايستغرب، وهو معنى قوله: (كنت بصره الذي يبصر به)؛ فمن كان الحق بصره فاطلاعه على غيبه غير مستبعد. 2
و اين با آياتى كه دلالت دارد بر اينكه غيب را جز خداوند نمىداند منافات ندارد. و در قول خداوند [از زبان پيامبر(ص)] (اگر علم غيب مىدانستم خير را [بر خود] زياد مىنمودم)آنچه كه نفى شده علم غيب او بدون واسطه است، و اما اطلاع او بر غيب به اعلام خداوند به او، امرى است كه تحقق يافته شده، به جهت قول خداوند: (پس مطلع نمىسازد بر غيبش احدى را جز كسى كه مورد رضايتش باشد