27نزديكترين مشرب به مشرب اصولىها كه البته در مشرب احقاقىها ادامه يافت. 1
دوم رهبرى جريان كرمان با حاج محمد كريم خان (م 1288) . فرد اخير كه از علم و ثروت و قدرت و اعتبار حكومتى برخوردار بود، مدرسه علميه ابراهيميه را بنياد گذاشت و شاگردانى را به بلاد مختلف فرستاد از جمله ميرزا محمد باقر «سركار آقا» (م 1319) را به همدان فرستاد. در آنجا منازعه ميان متشرعه و شيخيه بالا گرفت كه در سال 1315 سبب درگيرى و كشته شدن عدهاى از جمله حاجى عبدالرحيم نامى شد و به دنبال آن ميرزا محمد باقر به جندق رفت. وى كه به لحاظ نپذيرفتن وحدت ناطق و تأكيد نمودن روى كثرت مراجع، با محمدخان فرزند كريمخان درگيرى فكرى پيدا كرد، حوزه [و طبعا مشرب] تازهاى درست كرد كه باقريه نام گرفت. گفتنى است كه حاج محمدرحيم خان پسر بزرگ حاج محمد كريم خان نيز كه نتوانست جانشينى پدر را به دست آورد و كار در اختيار حاج محمد خان افتاد، به تهران رفت و باقريه خور و بيابانك و جندق هوادار وى بوده گاه به شيخيه حاج محمدرحيم خانى نيز شهرت دارند. نويسنده اين سفرنامه، يعنى سيد حسن موسوى اصفهانى كه در كرمان و همدان تحصيل كرده و خود از علماى بزرگ شيخيه بود، متمايل به همين جريان باقريه است، جريانى كه ادامه رهبرى شيخيه كرمان را توسط فرزند حاج محمد كريم خان قبول ندارند. نويسنده ما رسالهاى هم در رد وحدت ناطق دارد كه در ميان تأليفاتش گذشت.
نويسنده كه از رجال شيخيه به شمار مىآيد در اين كتاب به موضوعات مربوط به سفر پرداخته و در آن ميان، تنها اشارات پراكندهاى در ارتباط با تعلق خاطر ايشان به جريان شيخى وجود دارد.
شيخىهاى باقرى اين زمان از نائين تا جندق و نيز در مشهد حضور داشتند و ايشان كه به احتمال براى ديدار با آنان از اين مسير آمده، به مناسبت به آنان اشاره و از حشر و نشر خود با ايشان ياد كرده است. شايد وقتى از نائين ياد مىكند كه «در