12اختلاف است، پس اگر كسى در اين مسأله مجتهد بود طبق نظر خودش عمل مىكند وگرنه طبق نظر مجتهد زنده عمل مىكند.
باقى ماندن بر تقليد ميّت در مسائلى كه در آنها تقليد و عمل كرده است، در صورتى كه مجتهدى كه از دنيا رفته با مجتهد زنده از نظر علمى مساوى باشند، بنابر اقوى جايز است، هر چند با اجازۀ مجتهد ديگرى بر تقليد باقى بوده و عمل كرده باشد؛ و اگر مجتهدى كه از دنيا رفته اعلم باشد، واجب است بر تقليد او باقى بماند و اگر مجتهد زنده بعداً اعلم شد واجب است در تمامى مسائل به او عدول نمايد.
آية اللّٰه تبريزى، آية اللّٰه خويى: اگر مجتهدى كه انسان از او تقليد مىكند از دنيا برود، در صورتى كه فتواى او در نظر مقلّد بوده و فراموش نكرده باشد، حكم بعد از فوت او حكم زنده بودنش است؛ واگر فتواى او را ياد نگرفته ( خويى: يا فراموش كرده است) لازم است به مجتهد زنده رجوع كند.
( تبريزى: و بعيد نيست در صورتى كه فراموش كرده است باز بتواند به فتواى او عمل كند.)
آية اللّٰه زنجانى: اگر انسان مجتهدى را در زمانى كه مىتوانسته از او تقليد كند - يعنى در هنگامى كه مميّز بوده و خوب و بد را مىفهميده (هر چند بالغ نشده) - درك كند، مىتواند پس از مرگ آن مجتهد از او تقليد كند، خواه در زمان زنده بودن مجتهد از او تقليد كرده باشد يا از او تقليد نكرده باشد، در غير اين صورت، بنابر احتياط عمل كردن به فتواى مجتهدى