41مراتب از نبرد نظامى خطيرتر و حسّاستر و از نظر تأثير و ايجاد هرج و مرج در « حيات اسلامى » عميقتر و طولانىتر و از جهت تحت تأثير قرار دادن و بهوجود آوردن آنارشيسم و هرج و مرج در « تفكّر اسلامى » شديدتر و سهمناكتر بود.
در موقعيّت « نبرد فرهنگى » دشمن ما نسبت به مسايل و جرياناتى آگاهى داشت كه ما نسبت به آنها آگاه نبوديم. او به خوبى مىدانست كه اين همان برد سرنوشتسازى است كه خود او آتش معركۀ آن را برافروخته تا ميان ما و خودش فاصله باشد. وى به درستى از جريانات پنهانى و پشت پردۀ جوامع اسلامى آگاه بود و ما نبوديم و از اسرار و رموز و وسائل ما مسائلى را درك مىكرد كه ما نمىكرديم؟ و از زمينهها و موقفها و امكانات مسلمانان جرياناتى را مىدانست كه ما نمىدانستيم.
همچنين دشمن از نظر ساخت اسلحه و بهكارگيرى آن و نيز ايجاد توان و شايستگى و آمادگى نسبت به وسايلى كه منجر به نابودى ما گردد، آمادگىها و استعدادها و زمينههايى در قلب جوامع اسلامى بهوجود آورد كه ما نتوانستيم چنين كنيم، بلكه برعكس به وى آمادگى بخشيديم و او را يارى و تأييد كرديم تا همۀ حكومتهاى اسلامى از راه هزيمت و عقبنشينى از ميدان جنگ، به سقوط كشانده شدند كه...؟ و در نتيجه كلّيۀ كليدهاى امور و شئون مسلمانان درهمۀ زمينهها و مواقف زندگى در دست قدرتمند دشمنِ (غربى مسيحى) قرار گرفت، و يكباره چشم گشوديم و مشاهده كرديم كه دشمن مزبور بر «سياست و اقتصاد و مطبوعات جهان اسلام سيطره يافته است!!! 1»