48و در نهايت بر طبق رأى و فكر شخصىِ خويش عمل مىكردند و آن را «اجتهاد» مىناميدند.
ايشان برخلاف اهل رأى، سنت را مستقل از قرآن در تشريع احكام مىشمردند ولذا تخصيص قرآن با خبر واحد را مجاز مىدانستند و براى عمل به خبر واحد، شرايط خاصى جز وثاقت و حافظ بودن راوى قائل نبودند. البته درميان خود اهل حديث، گرايشهاى مختلفى به تدريج بروز كرد كه در مباحث بعدى به گزارش فشرده از آنها خواهيم پرداخت. 1
ب) مكتب اهل رأى
اهل رأى به كسانى گفته مىشد كه در مقام استنباط فقهى، قائل بودند به اعمال نظر و فكر شخصى، در مواردى كه با فقدان نص مواجه مىشدند. اگرچه در ميان بسيارى از اهل حديث نيز مراجعه به رأى شخص مجاز شمرده مىشد، ولى اين مراجعه به صورت حداقل و در موارد ضرورت مشروعيت داشت. ولى اهل رأى قائل به توسعه در اين زمينه بودند.
آنها مراجعه به رأى را اجتهاد و تأويل مىناميدند و معقتد بودند از زمان صحابه، اجتهاد به رأى وجود داشته است و خلفا؛ به ويژه خليفۀ دوم، اصل و اساس آن محسوب مىشوند. 2اجتهاد به رأى را اگرچه به حضرت امير عليه السلام نيز نسبت دادهاند 3، ولى اين ادعايى است خلاف واقع و مسأله مخالفت اهل بيت عليهم السلام و در رأس آنها امام على عليه السلام با عمل به رأى شخصى در مقام كشف و استنباط حكم شرعى، از مسلّمات و ضروريات شمرده مىشود و در جوامع روايى شيعه و در سيره و روش اهلبيت عليهم السلام كاربرد قياس فقهى در استنباط