35از اين رهگذر بايد نخست كسانى را كه به عنوان عالم خودنمايى مىكنند ريشهكن نمود، سپس بغداد را تحت تصرّف درآورد.»
عبدالعزيز سخنان خود را اينگونه به پايان برد.
رؤساى قبايلى كه در اين گردهمايى شركت كرده بودند، سخنان او را تأييد كردند و بر حسن تدبيرش آفرين گفتند و در صحّه گذاشتن بر گفتارش، ابراز داشتند:
«ما براى اجراى اوامر و انفاذ فرمانهاى تو خانه و كاشانۀ خود را ترك كرده، از كوههاى درعيّه و بيابانهاى نجد در اينجا گرد آمدهايم، آنچه اراده كنى بدون كم و كاست انجام مىدهيم و آنچه فرمان دهى بدون كوچكترين ترديد و تأمل، اجرا مىكنيم.»
آنگاه بر اساس آداب باديه نشينها، يك يك برخاستند و دست عبدالعزيز را بوسيدند و براى اجراى دستورها و دسيسههايش پيمان بستند.
عبدالعزيز نخستين فرمان خود را اينگونه صادر كرد:
«حالا كه همگى اظهار انقياد نموديد، به عنوان يكى از مظاهر عدالتخواهى، اين ايده و عقيده را جامۀ عمل بپوشانيد و همۀ اعراب را براى نبرد بىامان با مشركانى كه خود را مسلمان قلمداد مىكنند، گسيل داريد.»
به هنگام صدور اين فرمان، محمّدبن عبدالوهّاب براى نشر آيين وهّابيت در سير و سياحت بود و يكى از پرورش يافتگان خود به نام:
«محمّدبن احمد حفظى» را نزد عبدالعزيز گذاشته بود.
افكار تجاوزگرانۀ عبدالعزيز پس از اين سخنرانى، به مقتضاى جملۀ