47
در رثاى سفير حضرت امام حسين عليه السلام
مسلم بن عقيل عليه السلام
معراج عشق
دل من داغ را آيينه دار است
رخ من لاله گون از شوق يار است
ميان كوچهها مىگردم امّا
دل خونينم امشب بىقرار است
نمىگريم به حال خويش ليكن
ز هجر دوست چشمم اشكبار است
ز خون در شهر غم آذين ببنديد
كه امشب عاشقى مهمان دار است
براى غربتم اين بس كه حتّى
طناب دار هم چشم انتظار است
عروج عاشقان از خاك و خون است
ولى معراج من دارالاماره است
تن مهمانى امشب از ره كين
بهدست ميزبانان سنگسار است
براى وصل روى يار «ياسر»
شهادت عاشقان را افتخار است