31«حجز»، به معناى مانع شدن، دور كردن و جدا ساختن است؛ زيرا انسان را از شهوات و لذائذ دنيوى جدا و دور مىكند. 1
ب: واژۀ «مكه» از ريشه «مكا، يمكو، مكاءً» باشد. مكا در لغت به معناى سوت زدن است، در اين زمينه هم دو احتمال وجود دارد: يكى اين كه كلمۀ «مُكّاء» نام پرندهاى است 2 كه در سرزمين حجاز فراوان يافت مىشد. از اين پرنده به هنگام پرواز صدايى شبيه سوت شنيده مىشد.
احتمال ديگر آن است كه علت نامگذارى اين شهر اين بوده كه عدهاى نزد كعبه مىآمدند و در كنار آن، بهجاى نماز، دست و سوت مىزدند. ظاهراً اين عمل تا زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و تا ابتداى ظهور اسلام ادامه داشته است. در مجمع البيان آمده است: 3
«روايت شده است كه هرگاه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مسجدالحرام نماز مىگزارد، دو مرد در سمت راست او سوت مىزدند و دو مرد ديگر در سمت چپ آن حضرت دست مىزدند: تا نماز آن حضرت را براى او پريشان كنند. خداوند تمامى آنها را در جنگ بدر به هلاكت رساند.»
اين احتمال با روايتى تأييد مىشود. از امام رضا عليه السلام نقل شده است:
«وَ سُمِّيَتْ مَكَّةُ مَكَّةَ لِأَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَمْكُونَ فِيهَا...»
. 4
«از اين جهت مكه، مكه ناميده شد، چون مردم در آنجا سوت مىزدند....»
گفتنى است كه واژه مكّه در قرآن تنها در يك آيه به كار رفته: