34نيست. به لطف خدا تكيه كن، و يقين بدان كه او ما را خوار و ذليل نخواهد نمود. سپس با توجّه خاص به سوى خدا چنين گفت:
«پروردگارا! اين نقطه را شهر امن قرار بده، و اهل آنجا را كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، از ميوهجات برخوردار فرما». 1
وقتى از تپه سرازير مىشد، به پشت سر نگاهى كرد و لطف و عنايت پروردگار را، براى آنان درخواست نمود.
اين مسافرت اگر چه به ظاهر مشكل و جانفرسا بود، ولى بعداً روشن شد كه نتايج بزرگى را دربرداشت. زيرا بناى كعبه و ساختن پايگاه بزرگ براى اهل توحيد، و به اهتزاز درآوردن پرچم توحيد در اين منطقه، و پىريزى يك نهضت عميق دينى كه به وسيلۀ خاتم پيامبران در اين مرز و بوم پديد خواهد آمد، از ثمرات اين مهاجرت بود.
چشمۀ زمزم چگونه پيدا شد
ابراهيم عليه السلام ، عنان مركب خود را به دست گرفت و با چشمى اشكبار، خاك مكه و هاجر و فرزند خود را ترك گفت. چيزى نگذشت كه آب و غذاى آنان تمام شد و پستان «هاجر» خشكيد؛ حال فرزند رو به وخامت گذارد؛ سيلاب اشك از چشمان مادرِ دورافتاده به دامنش مىريخت؛ سراسيمه از جاى خود برخاست تا به نزديك سنگهاى كوه صفا رسيد. از دور منظرۀ سرابى را كه در نزديك كوه مروه قرار داشت، مشاهده كرد.
دواندوان به سوى آن شتافت، ولى تلخى اين دورنماى فريبنده به او بسيار گران آمد. زارى و به هم پيچيدنِ فرزند ارجمند او، بيش از پيش وى را سراسيمه به هر سو مىكشانيد، تا اينكه ميان دو كوه «صفا» و «مروه»، هفت بار به اميد آب حركت كرد و بالاخره مأيوس و نااميد به سوى فرزند بازگشت.
نفسهاى طفل به شماره افتاده بود و ديگر حالى براى گريستن و ضجه و