60در مىگيرد و يكى تذكر مىدهد كه «لاٰ جِدٰالَ»؛ «ستيز مكنيد!» مىدانند مقصود چيست و گفتگو تمام مىشود.
جمعيت مثل سيل خروشان از گوشه و كنار بيرون مىريزد؛ چنانكه نظير آن در هيچ جا ديده نمىشود. اگر اين سيل خروشان و اين جمعيت انبوه جز در شهرهاى مكه و مدينه و صحراى عرفات و درّه منا به راه بيفتد، اگر اين مردمى كه هرچند نفر از يك شهر و به يك رنگند و هر دسته به زبانى سخن مىگويند، جز در چنين موسم با هم حركت كنند، ازدحامى پديد مىشود كه از مشكلات و دردسر خالى نيست. اما در اينجا هيچ حادثهاى رخ نمىدهد. برخوردها از حدود ارزش و لياقت انسانى تجاوز نمىكند. همه به يكديگر احترام مىگذارند. چه كسى مىتواند رفتارى جز اين داشته باشد؟
در موسم حج، هركار مخالف با قانون شريعت، كيفرى دارد. حاجى خود موظف است اگر تخلّفى از او سر زد، كيفر ببيند يا به اصطلاح فقها كفّاره بدهد. اين كفارهها به نسبت اهميت كارِ حرامى است كه مرتكب شده است، فرق مىكند؛ از كشتن شتر كه كفارۀ نزديكى با زن است، تا دادن يك مشت گندم به فقير براى افكندن دانهاى مو از سر يا