25
وَلاَ سَعْدَيْكَ» پس چه بايد كرد؟
آنجا كه بحر نامتناهى است موج زنشايد كه شبنمى نكند قصد آشنا
عطار نيشابورى
خدايا! چه كسى مىتواند تو را آنچنان كه سزاوارى پرستش كند؟
پروردگارا!
ما بدين در نه پى حشمت و جاه آمدهايم
از بد حادثه اينجا به پناه آمدهايم
حافظ
الهى تو خود فرمودهاى كه بنده را بيش از توانايى او تكليف نمىفرمايم؛ 1«اللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَ الْحَرَمُ حَرَمُكَ، وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ». 2
به ناچار بايد همرنگ جماعت شد، با اين مردم هَرْوَلَه كرد، به پاى آنان گِرد خانه گرديد. در لابلاى صف نماز جايى براى سجده پيدا كرد و خلاصه به زبان عجز گفت: