20مفهومى كاملاً مشخّص و تعريفى روشن و بىابهام دارد، و آن همانا شريك دانستن مخلوقى با خداوند يكتا در آفرينش، تشريع و تدبير جهانيان است؛ چيزى كه دامن عموم مسلمانان از آن پاك و پيراسته مىباشد.
به راستى كدام مسلمان است كه كسى يا چيزى را در آفرينش و تدبير جهانيان و يا تشريع احكام دين شريك پروردگار بىهمتا و داراى توانايى و اختيارات او بپندارد؟! يا كدامين مسلمان در هر گوشۀ اين جهان، پيامبر اكرم (ص) و پيشوايان معصوم اهل بيت: را جز بندگان برگزيده و اولياى شايستۀ خداوند بلند مرتبه مىانگارد؟!
حسن السقاف در كتاب صحيح شرح العقيدة الطحاوية به تفصيل اين مبناى وهابى را به نقد كشيده است. 1 همچنين، استاد جعفر سبحانى دربارۀ اين موضوع كتابى با عنوان « التوحيد و الشرك فى القرآن الكريم» نگاشته، و در آن مبانى نادرست انديشۀ وهابى را مورد ارزيابى قرار داده است.
ب: ديدگاههاى جريان وهابى
مبانى متفاوت، نااستوار و بىپايۀ وهابيان، ديدگاههاى آنان را به ديدگاههايى ناهماهنگ، نادرست و غير منطقى تبديل ساخته است. اين ديدگاهها را در چند موضوع مىتوان بررسى كرد: