33از سنت پبامبر صلى الله عليه و آله سؤال شد بگويد: بين ما و شما كتاب خداست حلال آن را حلال، حرام آن را حرام شماريد. 1
همو از عايشه نقل مىكند: كه پدرم پانصد حديث از رسول خدا صلى الله عليه و آله جمع نمود. شبى تا صبح فكر كرد كه با آنها چه كند. صبح كه شد به من گفت دخترم! حديثى كه نزد توست بياور و آن گاه آتشى خواست و همه آنها را سوزانيد. . . . 2
عمر بن خطاب نيز بعد از ابوبكر همين سياست خطرناك را دنبال نمود. ابن سعد مىگويد: «احاديث در عهد عمربن خطاب زياد شد. او مردم را قسم داد كه هر چه از حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد خود دارند نزد او حاضر كنند بعد از آن كه حاضر شد دستور داد تا همه را به آتش بكشند.» 3
عمر حتى كسانى را كه به عنوان والى به شهر يا كشورى مىفرستاد، دستور مىداد تا حديث از رسول خدا صلى الله عليه و آله منتشر نكنند.
قرظةبن كعب مىگويد: «عمر بن خطاب مرا به كوفه به عنوان والى فرستاد و تا جايى نزديك مدينه مرا بدرقه نمود و در علت اين كار به من گفت: (. . . تو از اصحاب پيامبرى و با ورود تو به كوفه مردم انتظار دارند براى آنها حديث از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كنى، ولى تو تا مىتوانى آنان را مشغول به قرآن كن و از حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله براى آنان نقل مكن، من تو را در اين امر پشتيبانى مىكنم) . . .» 4
حتى عدهاى امثال ابوهريره را به خاطر نشر حديث تهديد به تبعيد كرد، و عدهاى را نيز به همين جهت زندانى نمود. 5
اين سنت در عصر خلافت عثمان و معاويه نيز دنبال شد. لذا دستور دادند: كسى حق