91الف) انسان حج گزار، با كوتاه كردن مو و ناخن، مهياى يك زندگى جديد - غير از آنچه كه از اول بود - مىگردد، زيرا با اين برنامههاى انسانى، يك فرد با تربيت به حساب مىآيد.
ب) پيش از اسلام، علامت و نشانههايى در بين عرب معمول بوده كه براى بنده آزاد به كار مىرفته است، مانند: داغ زدن و حلقه به گوش نمودن و... از اين رو، گرفتن ناخن و شارب و موى سر، كه تقصير عمره است، نشانه قبولى و وابستگى به حق است.
ج) انسان با اين عمل، از خستگى و كسالت و سر در گريبانى درمىآيد و تقصير، علامتى است كه عملش، پسنديده و مبرور است و آنگاه خداوند به حجگزار اجازه بهرهمندى و تمتّع را تا موسم حج مىدهد.
د) تقصير، نشانهاى از نظافت ابراهيمى است و اشاره به اين است كه پيكر و اندام انسان با اينكه در حال نمو و رشد است، تغييرات هميشگى كه طبيعت بر عهده دارد آن را تعديل و يكنواخت مىسازد، اما مو و ناخن، حالت تعديل از خود نداشته و زيادروى آن محسوس است و انسان در اثر اندازهگيرى آنها هوشيار شده، به خود و جنبههاى روحى و تمايلات و آرزوهاى نابرابرانه خويش نيز توجه نموده، آنها را اندازهگيرى مىنمايد.
) در سعى صفا و مروه، آدمى، تلاش دارد تا راهى براى زندگى پيدا كند و دارويى براى ادامه عمر بيابد. در اينجا مرحله خويشتن دارى به ميان مىآيد و همهاش براى خود تلاش مىكند و از ديگران جدا مىگردد. در چنين شرايطى، دستور تقصير آمده است؛ يعنى زائر خانه خدا، آرزوهاى دور و دراز را پايان مىدهد. او هم چنانكه موهايش را كوتاه مىكند، آرزوهاى مادى و دنيوى را نيز قطع و كوتاه مىسازد 1 تا از اين طريق جلوههاى معنوى و روحانى حج، در او تقويت شده، سرانجام همه اعمال و آرزوهاى وى خدايى گردد.
بدين ترتيب، بخش اول مناسك «حج تمتّع» كه «عمره تمتّع» بود، با انجام عمل