13مىشكند. بكّه در جايى نيز به معناى ازدحام آمده است. 1
2. مكّه
(وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ...). 2
براى مكّه نيز چند معنا گفتهاند از جمله: مكّه، از «مَكّ» به معناى كمى آب مشتق شده است. بعضى نيز آن را از «تمكَّكْتُ العِظم» دانستهاند كه به مغز استخوان گفته مىشود، گويى مكه وسط زمين است؛ همانگونه كه مغز استخوان، در ميان آن است. 3براى مكّه معناى ديگرى گفتهاند و آن اين كه: از «مكَّ يُمَكُّ» گرفته شده و به معناى هلاك شدن و كاستن است و گويند هركس نسبت به آن قصد و نيت سوء داشته باشد، جز نابودى سرنوشتى نخواهد داشت يا اگر كسى به زيارت اين خانه رود، از گناهانش كاسته مىشود. 4براى مكّه، معانى ديگرى چون بسط، گسترش و ازدحام نيز آوردهاند. يونانيان نام مكه را «مَكْرُبا» ثبت كردهاند. شايد اين واژه از لهجه ساكنان