48بهتدريج، اهل بيت پيامبر(عليهم السلام) از مرجعيت علمىمسلمانان كنار گذاشته شدند و ديگران به جاى آنها نشستند.
منع كتابت احاديث پيامبر(ص) در دوران خلفا
كنجكاو شدهام بدانم چه حوادثى اين رويداد تلخ را به وجود آورده است. دستم را به علامت سؤال بالا مىبرم و مىپرسم: چه حوادثى؟ حاج آقا مىگويد: «يكى از اين حوادث، داستان «منع كتابت حديث» است. پس از رحلت پيامبر(ص)، حكومت وقت كه ادعاى جانشينى پيامبر(ص) را داشت، با بخشنامهاى، نوشتن احاديث پيامبر را ممنوع اعلام كرد؛ مگر احاديثى كه خود حكومت صلاح بداند. حتى يك بار نيز احاديث مكتوب پيامبر را جمعآورى كردند و در برابر ديدگان متعجب مسلمانان، آتش زدند.
آنان براى توجيه اين جنايت بزرگ، اينگونه به مردم القا كردند كه اگر احاديث پيامبر(ص) رواج يابد، قرآن فراموش مىشود و ما براى حفظ قرآن، جلوى رواج سخنان پيامبر را مىگيريم.
از ديگر توجيههاى آنان اين بود كه نوشتن سخنان پيامبر، موجب اختلاف مىشود و آنها براى حفظ وحدت مسلمانان از كتابت سخنان پيامبر جلوگيرى مىكنند. اين توجيههاى بىاساس و مانند آن، فقط افراد ساده و نادان را قانع مىكرد، ولى افراد دانا و زيرك به خوبى مىدانستند حقيقت، چيز ديگرى است.
واقعيت اين است كه موضوع ريشۀ سياسى داشت و اگر آنان اجازه مىدادند احاديث پيامبر رواج پيدا كند، اساس حاكميت آنها زير سؤال مىرفت؛ زيرا پيامبر(ص) در هر فرصتى مردم را به محبت و اطاعت و