42 اين روى، طلحه و زبير را برانگيخت و آن دو را بر ضد اميرمؤمنان على(ع) به قيام و شورش واداشت. 1بر پايه گزارشى آن دو در مكه به عايشه پيوستند و او را به جنگ با على(ع) برانگيختند. عايشه نزد امّسلمه، همسر رسول خدا(ص) آمد و گفت:
پسر عمو و شوهر خواهرم خبر دادهاند كه عثمان بىگناه كشته شد و بيشتر مردم از بيعت كردن با على(ع) ناخشنود بوده و گروهى از مردم بصره نيز با او مخالفت كردهاند؛ پس اگر تو با ما همراه شوى، شايد خدا امر امت محمد را به دست ما اصلاح كند. 2امّسلمه كه از اجتماع آنان به قصد شورش بر ضد على(ع) آگاه شد، عايشه را نصيحت كرد و فرمود:
رسول خدا(ص) تو را از بيرون رفتن از شهر نهى كرد و فرمود: ستون دين با زنان قوام پيدا نمىكند؛ حميّت زنان فرو بستن ديدگان و پنهان داشتن بدنهايشان است. اگر رسول خدا(ص) تو را سرزنش كند، چه مىگويى. 3