36 تعقيب رسول خدا(ص) پرداختند؛ ولى حضرت با مدد غيب، به سلامت از دسترس ايشان خارج شد. پيامبر گرامى اسلام(ص) پس از چند روز به دهكده قبا كه نزديك مدينه بود، رسيد و منتظر على(ع) و همراهانش ماند. اين همراهان عبارت بودند از: فاطمه زهرا(س)، فاطمه بنت اسد(س) و فاطمه بنت زبير بن عوام كه بنا بود به همراه اميرالمؤمنين(ع) به سمت مدينه بيايند. روزى كه بنا شد اميرالمؤمنين(ع)، مادر، دختر عمو و دختر زبير را همراه خود به سمت مدينه ببرد، پسر امّايمن نيز كه شتربان بود، به ايشان ملحق شد. سواران خشمگين مشركين مكّه در محلّى به نام «ضَجنان» 1، به آنها نزديك شدند. آنها سينهشان از كينه انتقام، مملو بود؛ امّا از غضب حيدرى در امان نبودند! وقتى كه ايشان را محاصره كردند، شيرخدا، على بن ابىطالب(ع) جلو رفته و فرياد زد: «هر كه مىخواهد قطعه قطعه شده و خونش هدر رود، جلو بيايد».
آنگاه حمله كرده و به سرعت برق، يكى از ايشان را نقش بر زمين كرد. آنگاه سواران گرگصفت، عقب نشستند و راه را بر ايشان باز كردند. در آن لحظاتى كه زنان همراه را غم و اندوه فرا گرفته بود، با اين صحنه،