18سقف بزنند كه اشياى گرانبها از دستبرد دزدان محفوظ بماند. ولى خراب نمودن كعبه براى آنها مشكل بزرگى بود.
اهل مكّه از زمان جاهليت پندارهايى داشتند؛ مىگفتند اگر كسى سنگى از خانه بردارد حتماً آسيبى خواهد ديد.
از اين رو، هيچكس جرأت نمىكرد به برچيدن ديوار اقدام نمايد. ولى وليد بن مغيره به خود نيرو داد و در اين كار پيشقدم شد و قسمتى را خراب كرد. مردم هم گفتند ما تا فردا صبر مىكنيم، اگر به وليد آسيبى رسيد از خراب كردن خانه چشم مىپوشيم، و الّا بقيۀ ركنها را نيز خراب نموده، از نو مىسازيم و چون بامداد ديگر وليد را سالم ديدند جرأتشان زياد شد و بقيّۀ ركنها را نيز تا پىشكافتند و به سنگ سبز سختى رسيدند. آن را مبدأ ساخمان قرار دادند و ديوار را روى همان سنگ بالا آوردند. همينكه ساختمان به محل نصب حجرالأسود رسيد، ميان سران قبايل، نزاع درگرفت. هر قبيلهاى مىخواست افتخار نصب حجرالأسود نصيب وى شود. بنىعدى و بنىعبدالدار تصميم گرفتند كه نگذارند كسى از قبيلۀ ديگر سنگ را نصب كند و براى استوار ساختن اين تصميم ظرفى از خون پركردند و دست در آن زدند و براى همين كار به