21- خوارج، مسلمانان را مىكشتند، درحالىكه بتپرستان و مشركان از شرّ آنها در امان بودند؛ وهابىها نيز چنين كردهاند. در هيچ جاى تاريخ نقل نشده كه وهابىها با كفار جنگيده باشند؛ آنها مسلمانان را كشتند، بىآنكه گناهى از آنها سر زده باشد. تنها كافى است كه به تاريخ آنها مراجعه كنى و كشتار بىرحمانه گروه وهابى را در حمله به مكه، مدينه، طائف، كربلا، يمن، نجف و... درحالىكه كفر در روى زمين گسترده و عالمگير شده بود را از نظر بگذرانى.
- در مورد خوارج گفته شده: «كلما قطع منهم قرن نجم قرن»؛ «هرگاه شاخى از آنها قطع شود، شاخى ديگر برويد و ظاهر شود». بارها خوارج ريشهكن شدند، اما باز گروهى از جاى ديگر سر برآوردند. وهابيان نيز همينگونهاند؛ شريف با آنها پيكار كرد و محمدعلى پاشا آنها را از ريشه برانداخت و فرزندش «ابراهيم پاشا» به مركز «درعيه» حمله كرد و آن را با خاك يكسان ساخت. ولى باز از جاى ديگرى سر درآوردند و فتنه و آشوب به پا كردند. 1
جمعيت خوارج كه در اواخر دهه چهارم قرن اول هجرى، به وجود آمده بود، بيش از يك قرن و نيم دوام نياوردند و در اثر تهورها و بىباكىهاى جنونآميز، مورد تعقيب خلفا قرار گرفتند و خود و مسلكشان را به نابودى كشاندند و در اوايل دولت عباسى، به كلى منقرض شدند. ولى اين مسلك خطرناك اثر خود را باقى گذاشت؛ افكار و عقايد خارجىگرى در ساير فرق اسلامى نفوذ كرد و طرز فكر خارجىگرى در مسلك وهابيت، به شكلى مقدسمآبانهتر و خشونتآميزتر و مصيبتبارتر احيا و موجب بروز فاجعههايى در قلب عالم اسلام شد. بنابراين، فرقه خوارج، اگرچه منقرض شده، ولى مكتب و طرز فكر خارجىگرى در جهان اسلام باقى است.