20شيرين و آن يكى شور و تلخ است، و بين اين دو آب واسطه و حائل و مانعى قرار داد كه از همديگر جدا باشند.
در اين دو آيه، ظهور معناى منع، روشن است.
در سوره فجر اين كلمه به معناى عقل آمده است:
«هَلْ فِي ذٰلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ»؛ 1
آيا بر صاحب عقل و خرد - دراين امور - سوگند نيست؟
و در سورۀ انعام به معناى حرام آمده است:
«وَ قٰالُوا هٰذِهِ أَنْعٰامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لاٰ يَطْعَمُهٰا إِلاّٰ مَنْ نَشٰاءُ»؛ 2
و گفتند اين چهارپايان و كشت حرام است، نبايد از آن كسى بخورد جز آن كسانى كه خود خواهيم.
و در سورۀ حجر، اين واژه، نظر به مكان خاصى دارد:
«وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحٰابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ»؛ 3
به درستى كه اصحاب حجر، فرستادگان ما را تكذيب كردند.
اين آيه، نظر به ديار ثمود دارد كه در ناحيۀ شام است.
اما موضوع بحث دربارۀ «حجر اسماعيل» است. اين تركيب در قرآن كريم نيامده است، ولى با توجه به يك آيه شريفه، و با كمك يك روايت، شمول آن بر اين مكان شريف استفاده مىشود. خداوند متعال در مقام اهميت و عظمت كعبه و خانۀ خود مىفرمايد: